اگر بر پری چون ملک ز آسمان
به دامن در آویزدت بد گمان
به کوشش توان دجله را پیش بست | نشاید زبان بد اندیش بست |
(سعدی، ۱۳۷۲: بیت ۳۰۶۰٫٫٫)
یکی دیگر از نثرهای ادبی ایرانی، مرزباننامه است که در اصل توسط مرزبان بن رستم و به زبان طبری تهیه شده اما بعدها دانشمندی به نام وراوینی آن را به فارسی تحریر و ترجمه کرده است. این کتاب شامل نه باب است. اصل کتاب به شیوه کلیله و دمنه و سرشار از عبرت و اندرز و حکمت و مسائل اخلاقی است.
تاریخی: تاریخ بیهقی اثر ارجمند ابوالفضل بیهقی تاریخ حکومت غزنویان به خصوص سلطان مسعود را بیان میکند و پر است از اندرز و عبرت و سخنان خردمندانه که خواننده را متوجه میکند تا در آنچه خوانده است دقت کند و ذهن خویش را برای دریافت نتایج اخلاقی به کار اندازد و از بین نیک و بد یکی را برگزیند.
«… و هر بنده که خدای عزّوجل او را خردی روشن عطا داد و با آن خرد که دوست به حقیقت اوست، احوال عرضه کند و با آن خرد، دانش یار شود و اخبار گذشتگان را بخواند و بگردد و کار زمانهی خویش نیز نگاه کند، بتواند دانست که نیکوکاری چیست و بدکرداری چیست، سرانجام هر دو خوب است یا نه و مردمان چه گویند و چه پسندند و چیست که از مردم یادگار ماند نیکوتر…» (بیهقی، ۱۳۸۶، ص ۱۵۷).
بیهقی نیز سعدیوار با خامه سحرآفرین با نقل داستانهای تاریخی به دنیا فریفتهشدگان و خودکامگان را بر ریختن خون بیگناهان سرزنش میکند و از ستم راندن بازمیدارد و از کیفر روز رستخیز
میترساند. وی مردم را به داشتن دل، انسان میشمارد و چنین میگوید:
«چنان دان که مردم را به دل، مردم خوانند و دل از بشنودن و دیدن قوی و ضعیف گردد که تا بد و نیک نبیند و نشنود، شادی و غم نداند اندر این جهان. پس بباید دانست که چشم و گوش، دیدهبانان و جاسوسان دلاند که رسانند به دل، آنکه ببینند و بشنوند…» (همان، ص ۱۰۹۸).
اخلاقی، اجتماعی: عنصرالمعالی، کیکاووس بن اسکندربن قابوس وشمگیر، از شاهزادگان خاندان زیاری است و کتابی به نام قابوسنامه را برای نشان دادن راه و رسم زندگی به فرزندش گیلانشاه به یادگار گذاشته است. این کتاب که از جمله مهمترین کتب اخلاقی ایرانیان به شمار میرود شامل ۴۴ باب است و تأثیر متون آموزشی پیش از اسلام نیز در آن مشاهده میشود.
«روزی عیاران در جایی گرد هم نشسته بودند. مردی وارد شد و پرسید: جوانمردی چیست؟ فرق جوانمردی و ناجوانمردی کدام است؟ و اگر عیاری نشسته باشد و مردی بر او بگذرد و پس از زمانی مرد دیگری با شمشیر به دنبال او و بپرسد: فلان کس از اینجا گذشت؟ عیار چه پاسخ دهد؟ اگر بگوید نگذشت دروغ است و اگر بگوید گذشت سخنچینی کرده است. مردی پاسخ داد: من جواب میدهم. اصل جوانمردی آن است که هرچه بگویی، بکنی، میان جوانمردی و ناجوانمردی صبر است و جواب عیار آن بود که از آنجا که نشسته بود برخیز و یک قدم آنطرفتر بنشیند و بگوید: تا وقتی من اینجا نشستهام، کسی از اینجا نگذشته است تا راست گفته باشد…» (ارّجانی، ۱۳۷۸: ۲۴۹).
شعر مکتبی: ناصرخسرو قبادیانی نخستین گویندهای است که شعر را به طور کلی در خدمت فکر اخلاقی و اجتماعی و در مسیر اندیشهی مکتبی قرار داده است. در سرتاسر اشعار او حتی یک بیت وصف معشوق و مدح و توصیف وجود ندارد. تمام اشعار وی در حقیقتجویی، کمال انسانی، علم و اعتقاد خلاصه میشود. شعر او مدح و هزل و غزل نیست، حکمت و تحقیق است. به اعتقاد وی آدمی باید دل را که تجلیگاه انوار الهی و کعبه حقیقی است، به نور عرفان صفا بخشد و لحظهای از خدای غافل نباشد و در همه امور بر او توکل کند.