سازمان یادگیرنده عبارت است از مجموعه ای که توانایی پذیرش الگو های نو ، تحولات مفید وسازنده و روش ها وایده های نوین را داشته باشد ، آن ها را مدیریت کرده ودر خدمت واقعیت های امروزی قرار دهد.این سازمان قادر خواهد بودعملکرد ها ، ساختارها و محیط های کاری را در زمان مقتضی تغییر دهد و به نفع و صلاح سازمان پیش ببرد.گفارت (۱۹۹۶) به نقل از نفخو ( ۲۰۰۹)به عنوان یک سیستم زنده ، سازمان یادگیرنده با فرایند تحصیل ، اشتراک وبهره برداری از دانشی که توسط افراد جمع شده معرفی می شود که این فرایند به اهداف ااستراتژیک آن منجر می شود.پازیوک (۲۰۰۸)به نظر پیتر سنگه سازمان یادگیرنده جایی است که افراد بطور مستمر توانایی های خود را برای خلق نتایجی که طالب آن هستند افزایش می دهند . محلی که الگوهای جدید وگسترده تفکر پرورش داده می شود ، اندیشه های جمعی ترویج می شوند و افراد به طور مستمر ، از طریق خلق وپرورش سریع قابلیت های مورد نیاز برای دستیابی به موفقیت های آتی ، توسعه می یابد(کلن هاموند،۲۰۰۱، به نقل از بهروزی و همکاران،۱۳۸۸).سنگه ، به نقل از کلن هاموند(۲۰۰۱ )
۲-۱۴-۲- ویژگی های سازمان یادگیرنده :
سازمان یادگیرنده دارای ویژگی های زیادی است که تعدادی از آن ها در شکل (۲-۳) آورده شده است. در ادامه به شرح هر یک خواهیم پرداخت.
شکل شماره (۲- ۱۶): ویژگی های سازمان یادگیرنده
سازمان های یادگیرنده علت مشکلات را در خود جستجو می کنند. اغلب انسان ها تمایل دارند که مشکلات و شکست های خود را به عوامل خارجی وغیرقابل کنترل نسبت داده و موفقیت ها را حاصل تلاش و عملکرد خود بدانند(رودبارانی، ۱۳۸۶).
سازمان های یادگیرنده دارای فرهنگ قوی مساوات و برابری هستند که در آن مدیران به تمامی کارکنان به یک چشم می نگرند و همه آن ها را موجودیتی با ارزش به شمار می آورند.
سازمان های یادگیرنده از طرح سازمانی ارگانیک برخورد دارند که در آن ها میزان رسمیت و تمرکز پایین و میزان انسجام و به هم پیوستگی واحدها بالاست.ساختار سازمان های یادگیرنده برای تعامل با محیط بیرونی از انعطاف لازم برخوردار است ودر درون نیز فرصت یادگیری را برای تمامی کارکنان فراهم می آورد(قربانی زاده ،۱۳۸۸).
سازمان های یادگیرنده سازمان هایی هستند که می توانند نیازهای محیطی را تشخیص داده و ابزار لازم برای هماهنگی خود با آن ها را فراهم نمایند.
سازمان یاد گیرنده یک سازمان سیال و پویاست.با محیط خود تعاملی ناپایدار دارد و در هر لحظه از زمان به یک تعادل می رسد(مولایی،۱۳۸۸).
رهبران در سازمان های یادگیرنده مسئول ساختن سازمان هستند که مردم در آنجا به صورت مداوم توانایی های خود را برای شکل دادن به آینده توسعه می دهند. یعنی ،رهبران مسئولیت یادگیری را به عهده دارند(پورحسینی،۱۳۸۶).
در سازمان های یاد گیرنده تمامی اجزا به هم ارتباط و پیوندی عمیق دارند ، به طوری که پیتر دراکر این گونه سازمان ها را به ارکستری تشبیه می کند که هر کس ساز خود را می زند ، اما نکته مهم این است که تمامی نوازندگان عمیقا تابع و مرتبط با رهبر ارکستر هستند و نتیجه کار، یک آهنگ موزون است.
از ویژگی های دیگر سازمان های یادگیرنده ، روانی جریان اطلاعات در این سازمان هاست. این روانی ، باعث افزایش دانش ورشد مدیریت نیروی انسانی در سازمان می شود ، با رشد دانش پرسنل ، میزان هوش سازمان ها افزون و بهره وری آنان ارتقا می یابد(البرزی و اسلامیه ، ۱۳۸۴).
به طور کلی می توان گفت که سازمان یادگیرنده ،
اطلاعات و دانایی به شیوه ای روان در درون آن جریان پیدا می کند.
به طور مستمر چشم انداز ، استراتژی خود را مورد سوال قرار می هد.
در برابر یادگیری مستمر خود را متعهد می داند.
سرعت و آهنگ یادگیری پرشتاب تر از سرعت تحول محیط باشد.
فرایند خود آموزی را تشویق وتسهیل می کند.
در کنار سرمایه گذاری روی آموزش ، محیط کار و تجربه های کاری را به شیوه ای ارزان و اثربخش به فرصتی برای یادگیری تبدیل می کند(مسعودی ندوشن وجوان شرق ، ۱۳۸۴).
۲-۱۴-۳- تفاوت یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده:
یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده دو مفهوم متفاوت هستند.تسانگ تفاوت آن ها را بدین صورت بیان می کند: یادگیری سازمانی مفهومی است که برای انواع مشخصی از فعالیت ها که درون سازمان اتفاق می افتد ،به کار می رود؛ در حالیکه سازمان یادگیرنده به نوع خاصی از سازمان اشاره داردکه یادگیری سازمانی را درون خود می دارد (طاهری،۱۳۸۶) .
سانگ معتقد است تفاوت بین یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده ،تفاوت بین"شدن"و"بودن"است. یادگیری سازمانی تلاش هایی را مورد تاکید قرار می دهد که سازمان ها از طریق آن به سازمان یادگیرنده تبدیل می شوند،در حالیکه سازمان یادگیرنده از طریق ارتقا شیوه های هوشیارانه ،نظامند،که مستلزم درگیری اشخاص در فرایند ها است به بودن خود دوام می بخشد (بایراکتاروگو[۴۱]،۲۰۰۳) .
در سازمان یادگیرنده ،بر چه چیزی-سیستم ها،اصول ومشخصات سازمان هایی که یاد می گیرند و به عنوان یک موجودیت جمعی ،تولید می کنند-تمرکز می کنیم اما در بحث یادگیری سازمانی بر اینکه یادگیری چگونه در سازمان رخ می دهد،توجه می شود (مارکوارت،۱۳۸۵) .
یادگیری سازمانی به فرایند یادگیری در سازمان می پردازد،در صورتیکه سازمان یادگیرنده با شرایط،ویژگی های سازمانی که باعث ایجاد یادگیری می شوند سروکار دارند.از این رو سازمان یادگیرنده از زاویه بستر به یادگیری نگاه می کند و ممکن است در جایی یادگیری سازمانی وجود داشته باشد ولی آن سازمان لزوما یادگیرنده نیست (اورتن بالد[۴۲]،۲۰۰۴)
اصولا سازمان یادگیرنده محصول ویا نتیجه ی یک ترکیب حیاتی از مکانیزم های تغییرات درونی مربوط به ساختار،فرایند وتوانایی انسان است که با مرور مستمر محیط یکپارچه شده وبا هدف نگهداری عملکرد در سطح فعلی وبا بهبود آن عمل می کند.بر عکس ،یادگیری سازمانی را می توان به صورت خیلی ساده،توانایی و یا فرایند های رسیدن به آن محصول یا نتیجه دانست(دیبلا[۴۳]،۲۰۰۱).
همانطور که یادگیری برای رشد افراد اساسی است برای سازمان ها نیز اهمیت زیادی دارد، یادگیری سازمانی بیش از مجموع توان یادگیری افراد است. یعنی سازمان توانایی یادگیری خود را با خروج از سازمان از دست نمی دهد. یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده مفاهیم مترادفی نیستند باید بین مفهوم یادگیری سازمانی به مفهوم یادگیری افراد و گروه های درون سازمان و سازمان یادگیرنده به معنی یادگیری سازمان به عنوان سیستمی کلی فرق گذ
اشت(رهنورد، ۱۳۷۸). مکانیزم های یادگیری سازمانی جنبه های ساختاری و فرهنگی یک سازمان هستند که توسعه، بهبود و نوسازی یک سازمان یادگیرنده را تسهیل می کند (جانکویچ[۴۴]، ۲۰۰۰ ).
تسانگ (۱۹۹۷، به نقل از طاهره، ۱۳۸۶، ص ۲۶) بر این باور است که دو اصطلاح یادگیری سازمانی و سازمان یادگیرنده بعضی اوقات به اشتباه به جای یکدیگر به کار گرفته می شوند. وی یادگیری سازمانی را مفهومی می داند که برای توصیف انواع خاصی از فعالیت هایی که در سازمان جریان دارد به کار گرفته می شود در حالی که سازمان یادگیرنده به نوع خاصی از سازمان اشاره می کند. به عبارت دیگر باید گفت سازمان یادگیرنده حاصل یادگیری سازمانی است. مارکوارت نیز اظهار دارد در بحث از سازمان های یادگیرنده تمرکز ما بر چیستی است و سیستم ها اصول و ویژگی های سازمان هایی را که به عنوان یک هویت جمعی یاد می گیرند و اقدام به تولید می کنند مورد بررسی قرار می دهیم.
به عقیده « اورتنبلاد» برای متمایز نمودن سازمان یادگیرنده و یادگیری سازمانی دو عامل مطرح است: اول سازمان یادگیرنده را شکلی از سازمان و یادگیری سازمانی فعالیت یا فرآیندی در درون سازمان است. و دوم سازمان یادگیرنده را نیازمند تلاش و یادگیری سازمانی بدون نیاز به تلاش حاصل می شود (علوی، ۱۳۸۹،ص۷۲).
سازمان یادگیرنده محلی است که یادگیری سازمانی در آن رخ میدهد و فرایند تولید و کسب دانش از سطح فردی شروع شده و به سطح سازمانی میرسد. یادگیری سازمانی را میتوان فرایند خلاقیت مداوم از طریق خلأ دانش جدید تعریف کرد که در تمام سطوح سازمان اعم از فردی، گروهی و سازمانی در تعامل است(یان هانگ و همکاران[۴۵]، ۲۰۱۰).
یادگیری سازمانی به مفهوم یادگیری افراد و گروه های درون سازمان و سازمان یادگیرنده به معنی یادگیری سازمان به عنوان سیستمی کل است. به عبارت دیگر، سازمان حاصل یادگیری سازمانی است. لذا باید میان یادگیری سازمان به مفهوم افراد و گروه های درون سازمان و سازمان یادگیرنده به معنی یادگیری سازمان به عنوان سیستمی کلی، تمایز قائل شد (سبحانی نژاد و همکاران، ۱۳۸۵، ص ۷۹).