حسینثابت (۱۳۸۷) در پژوهشی که تحت عنوان اثربخشی آموزش صبر بر اضطراب، افسردگی و شادکامی انجام داد، با این نتیجه رسید که آموزش صبر منجر به کاهش اضطراب و افسردگی و افزایش شادکامی میشود.
lt="تحقیق - متن کامل - پایان نامه” width="390″ height="390″ />
در مطالعهای که توسط خرمایی (۱۳۸۸) انجام شد پنج مؤلفه برای صبر مشخص گردید و پرسشنامهای نیز برای سنجش مؤلفه های صبر طراحی گردید.
در پژوهشی که توسط خرمایی و بانشی (۱۳۸۹) انجام گرفت، رابطه میان صبر و سلامت عمومی مورد بررسی قرار گرفت و این نتایج به دست آمد: بین شکایت جسمانی و مؤلفهی متعالی شدن، رابطه منفی و معنادار وجود دارد. همچنین بین مؤلفه های شکایت جسمانی، اضطراب و افسردگی با مؤلفهی شکیبایی، رابطه منفی مشاهده شد.
در پژوهشی که توسط خرمایی و محمودی (۱۳۸۹) تحت عنوان بررسی رابطه میان سبکهای شناختی تفکر و مؤلفه های صبر انجام شد، این نتایج به دست آمد: بین مؤلفهی درنگ و مؤلفهی قانونگزار و همچنین مؤلفهی رضایت و مؤلفهی قانونگزار، همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین همبستگی میان دو مؤلفهی کلنگر و جزءنگر با مؤلفهی شکیبایی، مثبت و معنادار بود. بین مؤلفه های متعالی شدن و درونگرا و کلنگر نیز همبستگی مثبت و معنادار وجود داشت.
۲-۳- سؤالات پژوهش
آیا تفاوت معناداری در مولفه های ذهن آگاهی در افراد مضطرب، افسرده و گروه بهنجار وجود دارد؟
آیا تفاوت معناداری در مولفه های صبر در افراد مضطرب، افسرده و گروه بهنجار وجود دارد؟
فصل سوم
روش و ابزارهای پژوهش
۳-روش و ابزارهای پژوهش
۳-۱- مقدمه
فصل سوم با توصیف جامعه آماری و روش نمونهگیری آغاز خواهد شد. در این فصل پس از توصیف ابزارهای پژوهش، شاخصهای روایی و پایایی این ابزارها گزارش میشود و در نهایت به چگونگی اجرا و روش های آماری بهکاربسته شده برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش اشاره خواهد شد.
۳-۲- جامعه آماری، نمونه و روش نمونهگیری
جامعه آماری شامل بیماران مضطرب و افسرده مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه علوم پزشکی مشهد و مطب دو تن از روانپزشکان بود. منظور از بیماران مضطرب و افسرده، افرادی هستند که ازعلایم این اختلالات رنج میبرند و سبب مراجعه آنان و استمداد کمک از مراکز درمان روانشناختی شده است و در زمان انجام پژوهش، تشخیص اختلال اضطراب منتشر و افسردگی اساسی را دریافت کرده باشند.
در این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد؛ بدین صورت که سه گروه۳۰ نفری شامل بیماران افسرده، مضطرب و بهنجار با یکدیگر بر حسب متغیرهای سن، جنسیت،فقدان بیماری جسمی و عدم ابتلا به سایر بیماریهای روانی همتاسازی شدند. گروه های بالینی از میان مراجعه کنندگان به مراکز فوقالذکر انتخاب گشتند. ملاک انتخاب آزمودنیها عبارت بودند از:
تشخیص روانپزشک مرکز مبنی بر اصلی بودن اختلال اضطرابی یا افسردگی.
مصاحبه بالینی توسط پژوهشگر با بیماران بر اساس ملاک های DSMIV.
اجرای پرسشنامه های افسردگی بک و اضطراب اشپیلبرگر که این دو پرسشنامه به عنوان ابزارهای مکمل به کار رفته و هر دو پرسشنامه بر روی هر سه گروه یعنی اضطرابی، افسرده و کنترل اجرا می گردد.
ملاک های خروج از نمونه عبارت بود از: ابتلا به هرگونه بیماری جسمی، ابتلا به سایر اختلالات روانی، سابقه بستری شدن در بیمارستان روانی، سن بالای ۵۰ سال.
هنگام استفاده از پرسشنامه ها ملاک تشخیصی این بوده است که بیماران افسرده در پرسشنامه افسردگی نمره بالا کسب کنند و در پرسشنامه اضطراب، نمره پایین و بالعکس بیماران اضطرابی در پرسشنامه اضطراب نمره بالا و در پرسشنامه افسردگی نمره پایین کسب نمایند.ملاک انتخاب گروه بهنجار، نداشتن سابقه بیماری روانی و عدم کسب نمره بالا در دو پرسشنامه اضطراب اشپیلبرگر و افسردگی بک بود.
۳-۲-۱- داده های توصیفی نمونه
در این قسمت به بیان مجموعهای از اطلاعات دربارهی نمونه میپردازیم.
جدول (۳-۱) توزیع گروه نمونه برحسب سن
تعداد | میانگین | انحراف معیار | حداقل | حداکثر |
۹۰ | ۹/۲۸ | ۷۱/۷ | ۱۸ | ۴۹ |