مقدار p (معناداری)
مقدار Fمقدار P
سازگاری در پاسخ۳۳۹/۱۲۶۳/۰۶۱۶/۰۳۸۷/۴۱۴۲۰۲/۰
شکل۴-۵: میانگین مقادیر پرولاکتین سرم پیش آزمون و سازگاری در پاسخ دو گروه انسداد و بدون انسداد
جمع بندی:
با توجه به یافتهها، پژوهش حاضر نشان دادکه فعالیت رکابزدن زیربیشینه همراه با محدودیت جریان خون پا به نسبت همان فعالیت بدون محدودیت جریان خون پا در مراحل پاسخ(۱۲۳/۰p=)،سازگاری(۵۷۷/۰ = p) و سازگاری در پاسخ(۲۰۲/۰ = p) ،برسطح سرمی PRL در مردان سالم تاثیر معناداری نداشته است.
فصل پنجم
بحث و نتیجهگیری
۵-۱- مقدمه
در فصل پیشین یافته های پژوهش مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. در این فصل به تشریح و تفسیر نتایج میپردازیم. ابتدا خلاصهای از پژوهش ارائه میشود و سپس با توجه به اهداف پژوهش به تفسیر نتایج پرداخته خواهد شد. در انتهای فصل پیشنهادهایی برخاسته از نتایج پژوهش و پیشنهادهایی جهت پیگیری موضوع توسط سایر محققین ارائه میشود.
۵-۲- خلاصۀ پژوهش
هدف ازپژوهش حاضرتعیین اثرحاد و مزمن فعالیت رکابزدن زیربیشینه همراه و بدون محدودیت جریان خون بر سطوح سرمی پرولاکتین در مردان سالم بود. بدین منظور ۲۴ نفر از دانشجویان تربیت بدنی مشغول به تحصیل در دانشگاه خوارزمی به صورت در دسترس(میانگین سن ۷۵/۲±۷۹/۲۳سال، وزن۷۷/۸±۸۷/۶۹کیلوگرم، قد۶/۵±۷۵/۱۷۴سانتیمتر، شاخصتوده بدن۵۹/۲±۹۱/۲۲ کیلوگرم بر مترمربع) انتخاب شدند. سابقه پزشکی آزمودنیها مبنی بر عدم برخورداری از هرگونه سابقه بیماری قلبی _عروقی، مصرف سیگار و یا هر نوع دارو و مکمل توسط پرسشنامه اطلاعات عمومی مورد بررسی قرار گرفت. پس از توضیحات اولیه در خصوص نحوه اجرای آزمون و خطرات احتمالی، آزمودنیها پرسشنامه اطلاعات عمومی و رضایتنامه را تکمیل کردند. آزمودنیها بر اساس توان حداکثری که قبل از شروع پروتکل از آزمودنیها گرفته شد، به سه گروه رکاب زدن همراه با انسداد عروق پا(۸ نفر)، رکاب زدن بدون انسداد(۸ نفر) و کنترل(۸ نفر) تقسیم شدند.آزمودنیهای گروه تمرین با انسداد و تمرین بدون انسداد به مدت ۳ هفته، هر هفته ۳ جلسه و در مجموع ۹ جلسه تمرین کردند. هر جلسه تمرین شامل ۳ وهله سه دقیقهای رکاب زدن با شدت۵۰ درصد Wmax بود که بین هر وهله ۳۰-۴۵ثانیه استراحت وجود داشت.(میزان فشار روی ران۱۴۰-۱۷۰ میلی متر جیوه بود) مجموع زمان تمرین۳۰/۱۰دقیقه بود.هر جلسه۱۰میلی متر جیوه به فشار ران بندها اضافه شد تا جلسه چهارم که فشار به۱۷۰میلی متر جیوه رسید. فشار ران بند به طور تدریجی افزایش یافت تا زمانیکه شرکت کنندهها نسبت به محرک انسداد در طول فاز اولیه تمرین سازگار شدند. فشار ران بند تا پایان پروتکل تمرین بر روی ران حفظ شد. بعد از۳ نوبت تلاش فشار ران بند به یکباره برداشته شد. برای انجام ریکاوری فعال نیز آزمودنیها ۵- ۱۰دقیقه با شدت۳۰%Wmaxولی بدون محدودیت جریان خون رکاب زدند. میزان فشار وارد بر پای انسدادی، میزان درک سختی و ضربان قلب در تمام طول تمرین برای اطمینان از سلامت و ایمنی آزمودنیها مورد بررسی قرارگرفت. گروه بدون انسداد نیز همین پروتکل را انجام داد با این تفاوت که در این گروه هیچ محدودیت جریان خونی وجود نداشت. پیش و پس از اجرای پروتکل آزمون کاستوم برای تعیین توان حداکثرآزمودنیها انجام شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها به منظور بررسی همگنی واریانس گروه ها ازآزمون لوین وبرای نرمال سازی توزیع داده ها ازآزمون کولموگروف اسمیرنف استفاده گردید. ازطرفی برای مطالعۀ اثر یک جلسه فعالیت با محدودیت جریان خون وبدون آن دردوگروه تمرین انسدادو بدون انسداد از آزمون Tمستقل و برای مطالعۀ اثر سه هفته تمرین درسه گروه انسداد،بدون انسداد و کنترل از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه استفاده شد. همچنین برای مقایسه میانگینهای درون گروهی از روش آماری T وابسته در سطح معناداری (P<0.05) استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل دادهها که با بهره گرفتن از نرم افزار ۲۱ SPSS انجام شده بود به طور خلاصه عبارتند از:
تغییرات درون گروهی پرولاکتین درپاسخ به یک جلسه فعالیت ،در گروه انسداد (۰۳۳/۰p=)معنادار ،ولی در گروه بدون انسداد (۸۱۸/۰p=) بدون تغییر بود. همچنین تغییرات بین گروهی نشان دهنده عدم تفاوت بین دو گروه بود (۱۲۳/۰p=).
تغییرات درون گروهی پرولاکتین بعداز سه هفته فعالیت، در گروه انسداد (۰۱۵/۰p=) معنادار ولی در گروه بدون انسداد(۲۱۱/۰p=) و گروه کنترل (۹۰۵/۰p=) بدون تغییر بود. همچنین تغییرات بین گروهی نشان دهنده عدم تفاوت بین هرسه گروه بود(۵۷۷/۰ = p).
تغییرات درون گروهی پرولاکتین در پاسخ به یک جلسه فعالیت بعداز سه هفته فعالیت، در هر دوگروه انسداد (۳۸۱/۰p=) و گروه بدون انسداد(۸۲۸/۰p=) معنادار نبود. همچنین تغییرات بین گروهی نشان دهنده عدم تفاوت بین دوگروه بود(۲۰۲/۰ = p).
۵-۳- بحث پیرامون یافته های پژوهش
بررسی اثریک جلسه فعالیت رکابزدن زیربیشینه همراه و بدون محدودیت جریان خون بر سطوح سرمی پرولاکتین در مردان سالم
در این تحقیق مقایسه تفاوت میانگینها نشانگر افزایش در مقادیر سرمی پرولاکتین در گروه انسدادی (۸۳درصد) و کاهش آن در گروه بدون انسداد(۸درصد) در پاسخ به یک جلسه فعالیت رکاب زدن زیربیشینه بوده است. نتایج نشان داد یک جلسه تمرین رکاب زدن سطح سرمی پرولاکتین آزمودنیهای گروه انسدادی را به طور معنی داری افزایش داد(۰۳۳/۰p=). اما این افزایش نسبت به گروه بدون انسداد معنادارنبود (۱۲۳/۰p=). با مقایسه گروه های تمرینی میتوان این احتمال را پذیرفت که برتری تمرین انسدادی در افزایش بیشتر مقدار پرولاکتین در یک جلسه نسبت به تمرین بدون انسداد به علت شدت بیشتر تمرین در گروه انسدادی است.
پژوهشی یافت نشد که تاکنون به بررسی تاثیر تمرینات انسدادی بر هورمون پرولاکتین پرداخته باشد و معدود پژوهشهایی در شرایط ایسکمی/ هیپوکسی و در مدل حیوانی صورت گرفته است، و ازآنجایی که مشخص شده در شرایط ایسکمی/ هیپوکسی غلظت پرولاکتین خون کاهش می یابد و همچنین میزان لاکتات در گردش خون بر ترشح پرولاکتین تاثیر ویژه ای دارد و باعث افزایش آن میشود (۱۲۲-۱۲۵). با این حال نتایج حاصل از این مطالعه با پژوهش راجوس و همکاران (۲۰۰۳) همراستا است. آنها در مطالعه خود نشان دادند که اسیدوز باعث بالا بردن غلظت PRL در انسان در حالت استراحت می شود (افراد مورد مطالعه ۶ لیتر هوا مخلوطی از گازهای متشکل از ۷ درصد دی اکسید کربن و ۹۳ درصد اکسیژن را از یک کیسه تنفس از طریق ماسک برای ۴ دقیقه استنشاق کردند) این نتایج از این فرضیه حمایت می کند که فعال سازی سیستم ۵-HT باعث فعالیت محور هیپوتالاموس- هیپوفیز و تعادل ترشح حاد PRL PRL-PIF-PRF می شود(۱۰۰). در حمایت از علت شناسی اسیدوز، بافرینگ اسیدوز متابولیک در طی دوچرخه سواری تا واماندگی و در نتیجه کاهش کمتر PH به منظور کاهش افزایش سطح PRL پلاسما در انسان نیز گزارش شده است(۸۴). پس افزایش PRLدرپاسخ به یک جلسه تمرین با شرایط انسداد که با تولید لاکتات همراه است ،منطقی بنظر میرسد.