هدف مسلمانان از جنگهایى که پس از بدر علیه بنى سلیم، غطفان، بنى ثعلبه، بنى محارب و نیز کاروان قریش بر پا ساختند، محروم ساختن این قبایل از تعرض به مسلمانان و تسلط یافتن بر راههاى مکه- شام و مکه- نجد- عراق بود. غرض آنها گرفتن غنیمت نبود، زیرا کسانى که به دنبال غارت هستند، از ترس اینکه مبادا غنایم را از دست بدهند، بسرعت به پایگاههاى خود باز مىگردند و هیچگاه مانند مسلمانان روزها و بلکه ماهها در قلمرو دشمنان خود نمىماندند.
مسلمانان بار نخست سه شب و بار دوم دو ماه در سرزمین بنى سلیم ماندند. یک ماه تمام نیز در سرزمین بنى ثعلبه و بنى محارب ماندند. آیا کسى که از دشمن بترسد و یا دنبال تاراج و غارت باشد، این همه درنگ مىکند؟!
نخستین هدف تحمیل محاصره اقتصادى بر قریش، تأثیر گذارى مادى و معنوى بر آنان بود تا شاید نسبت به موضع خود در برابر مسلمانان تجدید نظر کنند. جنگهایى هم که رسول خدا (ص) در این مدت علیه قبایل به پا کرد، جز به منظور رهایى از تهدید آنها و نیز تأمین هدف محاصره اقتصادى نبود.
جنگهاى این دوره، به تعبیر نظامیان امروزى، جنگ سرد بود و براى پاکسازى «پایگاه امن» و حصول پیروزى چارهاى جز این نبود. [۵۰۸]
ر-اعمال فشار بر قریش :
برخی چنین استدلال کرده اند که:
یکى از اهداف مهم و عمده سریههاى رسول خدا (ص) اعمال فشار اقتصادى و روانى بر پیکر قریش بود و اعلام این نکته به مشرکان که نیروهاى مسلمان به قریش اجازه نخواهند داد با آزادى عمل در منطقه اعمال قدرت نماید. دیدیم که در نظامنامه مدینه، رسول اکرم (ص) از مشرکان مدینه پیمان گرفت که روابط خود را با سایر مشرکان عربستان قطع کنند.
قابل ملاحظه است که اصرارى بر مقابله و جنگ با قریش از سوى نیروهاى مسلمان وجود نداشت. چنان که حمزه وساطت جهنى را پذیرفت و عبیده بن حارث به تعقیب کاروان قریش ادامه نداد. چنان که در سه سریه دیگر هم کاروان قریش به سلامت عبور کرد. همه این اتّفاقات دلالت دارد که هدف اصلى از اعزام سریهها این بود که به قریش تفهیم نماید از این پس از آزادى عمل در منطقه برخوردار نبوده، تصمیم گیرنده نخواهد بود. چنان که نخواهد توانست امنیّت کاروانهاى تجارتى خود را تأمین کند، مگر این که به منطق عقل، درایت و حکمت بازگردد و از منطق زورگویى، ستمگرى و خودخواهى فاصله بگیرد و با مرورى دوباره به معادلات خویش، مطابق شرایط و واقعگرایانه تصمیمگیرى کند. [۵۰۹]
ز-عدم احترام اموال کفار:
شهید مطهری در این باره چنین ابراز می دارد :
کفار قریش که تا آن وقت لااقل سیزده سال کارى نداشتهاند جز اینکه حلقوم پیغمبر را بگیرند که نداى حقیقت به مردم نرسد چون بر ضد منافع آنهاست، مسلمین را تعذیب کنند، در زیر شکنجهها بکشند و از هیچ جنایتى خوددارى نکنند در حالى که مىفهمند او دارد حق را مىگوید، باز ما بگوییم مال اینها محترم است، مال التجارهشان محترم است؟! اولًا آن مال التجاره را از کجا به دست آوردهاند؟ به نصّ قرآن در مکه یک عده رباخوار بودند که مالى هم که به دست آورده بودند از دزدى و رباخوارى به دست آورده بودند. آیا مال اینها محترم است؟!.
پس اینطور نیست که در عین اینکه این مالها محترم است، پیغمبر به آن دلیل اجازه تصاحب آنها را داده است که هدفش مقدس است، بلکه اگر هدف مقدسى هم نبود این مال احترام نداشت [۵۱۰]
جمع بندی و نتیجه گیری:
با توجه پاسخ هایی که صاحب نظران به علتِ اصلی حملۀ مسلمانان به کاروان تجاری قریش داده اند بطور کلی عناوین ذیل را می توان استخراج نمود:
هدف بسیارى از این اعزامها، کسب اطلاع و گزارش اخبار بوده
مسلمانان زیر ظلم قرار گرفته ودر نتیجه مقابله به مثل نموده اند
برای باز دارندگی قریش ازتجاوزدوباره به مسلمانان
برای بدست آوردن پایگاهی امن
برای اعمال فشار بر قریش
اموال کفارحربی احترامی نداشته است
با توجه به پاسخ ها ی فوق می توان گفت؛ هدف حملۀ مسلمانان به کاروان تجاری قریش جنگ، خون ریزى و انتقام جویى و اخذ غنایم نبوده
شهید مطهری (ره) در کتاب سیری در سیرۀ نبوی علاوه برنتیجۀ فوق اضافه می کنند که اصولاً پیامبر (ص) برای رسیدن به اهداف مقدس خویش از راه نادرست استفاده نمی کردند واز آنجایی که اموال چنین کفاری از راه نامشروع بدست آمده بوده لذا هیچ احترامی نداشته است که اگر تصاحب گردید عمل نامشروعی انجام شده باشد.
اما سایر صاحب نظران یا در صدد پاسخ به شبهۀ مستشرقین می باشند ویا اینکه به این شبهه در پاسخ خود توجه داشته اند، در بین این پاسخ ها که هر کدام در جای خویش صحیح است؛
مورد اول یعنی کسب خبر نمی تواند یک پاسخ جامع باشد زیرا غالباً در هر حملۀ نظامی پیش از هر حرکتی باید اطلاعاتی را از دشمن کسب نمود واین پاسخ فقط می گوید هدف پیامبر (ص) غارتگری نبوده و فقط جنبۀ سلبی دارد نه جنبۀ اثباتی؛
مورد دوم (مقابله به مثل ) فقط برای مسلمانان حقی را در حملۀ به کاروان کفار ثابت می کند اما هدف کلی وفراتر از آن را اثبات نمی کند
اما سه پاسخ دیگر، یعنی: اعمال فشار بر قریش و در نتیجه، باز دارندگی قریش ازتجاوز به مسلمانان وبالاخره بدست آوردن پایگاه امن را اگر به ترتیب ودر طول هم در نظر بگیریم، از جامعیت بیشتری برخوردار خواهد بود.
نظر نهایی
جهاد در قرآن به معنای کُشت وکشتار وخونریزی نمی باشد بلکه به معنای سعی وکوششی است که برای رسیدن به هدف ومقصودی انجام می شود اعم از اینکه با جان باشد ویا با مال، البته در قرآن شرطی برای آن در نظر گرفته شده وآن قید :” فی سبیل الله ” است وبا وجود این قید،هر گونه تلاشی که در مسیر الهی نباشد از دایرۀ جهاد اسلامی خارج خواهد بود، ویکی از این شرائط؛ آن است که جهاد(در صورتیکه ابتدائی باشد) با فرمان ولیّ امروحجّت خداوند صورت پذیرد، در غیر این صورت نمی توان به آن جهاد اسلامی گفت، مگراز روی تسامح از آن جهت که مسلمانان در آن شرکت دارند
حضور صحابۀ پیامبرصلی الله وعلیه وآله ویا تابعین، درجنگ با کفّار به تنهایی موجب مشروعیت جنگ نخواهد بود، مگر اینکه آنان مأذون از طرف یکی از معصومین علیهم السلام باشند،جهادی که مسلمانان در زمان پیامبر صلی الله وعلیه وآله وبه امر ایشان انجام داده اند، جهادی کاملاً فی سبیل الله است وهر یک از مسلمانان در آن کشته شده اند، وانگیزۀ الهی از شرکت آن داشته اند؛ شهید درراه خدا محسوب خواهند شد؛ اما نبرد هایی که پس از رحلت پیامبر صلی الله وعلیه وآله در زمان خلفا پیش از زمان امیر مؤمنان علیه السلام انجام شده ولوبرای گسترش اسلام هم انجام گرفته باشد وموفقیت هایی نیز به دنبال داشته، به تنهایی دلیلی بر مشروعیت آن نخواهد بود مگر به اندازه ومحدوده ای که مورد تأیید وامضای حضرت علی علیه السلام قرار گرفته باشد،
وحضور برخی از اصحاب گرانقدر امیرمؤمنان علیه السلام در برخی از فتوحات خلفا، دلیل بر مشروعیت فتوحات نخواهد بود چون امکان آن وجود دارد که حضوراین دسته از اصحاب درجنگ به اجازۀ ایشان وبرای کنترل اوضاع ویا تضمین سلامت فتوحات از برخی از تند رویها ویا برخی از مصالح دیگرباشد؛
مشورتی که خلفا در مورد فتوحات با حضرت علی علیه السلام انجام داده اند نیز به تنهایی دلیل مشروعیت حرکت کلی فتوحات نخواهد بود چون راهنمایی های حضرت علی علیه السلام به خلفا با توجه به شرائط پیش آمده ومصلحت اسلام ومسلمین وخطری که از ناحیۀ کفاربه بلاد مسلمین وجود داشته، بوده لذا می بینیم که امام علی علیه السلام در زمان خلافت خویش فتوحات را ادامه نداده وبه اصلاحات داخلی روی آورده وخود نیز علی رغم درخواست خلفا در فتوحات آنان شرکت نکردند؛ ودر زمان امامان علیهم السلام بعد نیز نه تنها تأییدی ازفتوحات نشده بلکه جهاد را همراه حاکمان جورتحریم فرموده اند.
لذا باید دانست که جنگ در اسلام خود هدف نمی باشد بلکه از باب رفع مانع برای اسلام وایمان ودفع ظلم ظالمین مورد توجه قرار می گیرد؛ همانگونه که هدف از جهاد اسلامی کشور گشایی وافزایش سرزمینِ مسلمانان نمی باشد لذا در زمان پیامبر صلی الله وعلیه وآله اگر فتحی صورت می گرفت ومردم آن مناطق اسلام را می پذیرفتند ویا بر دین خود با قبول جزیه باقی می ماندند، خود نیز از سوی پیامبر صلی الله وعلیه وآله بر سرزمین خود حاکم می شدند؛ واین رویّه کم وبیش پس از ایشان نیزادامه یافت .
باید دانست که هدف از جهاد اسلامی، اجبار غیر مسلمانان به پذیرش اسلام نیست، بلکه جهاد یک وسیله برای رساندن دعوت اسلامی به گوش آنان وزمینه ساز حضور اسلام در سرزمین آنها می باشد، علاوه بر اینکه در اکثر مناطق مفتوحه، مردم از ناحیۀ حکومت های خویش در ظلم وستم و بی عدالتی به سر می بردند واسلام را برای خویش فرشتۀ نجاتی می دانستند که باعث آزاد شدن آنان می باشد همانگونه که این مسئله در فتح ایران وروم به چشم می خورد؛ گر چه گسترش اسلام به مناطق مختلف علاوه بر مسائل فوق، مرهون محتوای ارزشمند و متعالی آن است؛ لذا مشاهده می شود اسلام در سرزمین هایی حضور پیدا کرده که هیچ نیروی نظامی به آنجا نرفته است.
یکی از مهمترین دلایل برعدم اجبار غیر مسلمانان به دین اسلام، دستورات قرآن در مورد اهل ذمّه واحترام به آنان و وجود معابد ومکان های عبادت آنان در کنار مسلمانان قرن ها پس ازحضور اسلام در سرزمین آنها می باشد.
بنابر آنچه گفته شد :
۱- تنها جهادی که معیارهای دین مبین اسلام بطور کامل بر آن منطبق است جهادی است که با رهبری پیامبر صلی الله وعلیه وآله یا اهل بیت ایشان علیهم السلام ویا اذن آن بزرگواران صورت پذیرد
۲-فتوحاتی که از سوی غیر معصومین،خصوصاً خلفای بنی امیه انجام پذیرفته صرف نظر از نداشتن اذن از سوی امامان اهل بیت علیهم السلام ، بطور کلی عاری ازظلم ویا بی عدالتی نسبت به غیر مسلمانان نمی باشد.
۳- رفتار ها ی نادرست وظالمانه برخی از حاکمان در جریان فتوحات مسلمانان در طول تاریخ باعث گردیده بهانه ای به دست غربیان ومستشرقین برای ایجاد شبهه نسبت به دین مبین اسلام وخدشه دار شدن چهرۀ سراسر رحمت آن داده شود واسلام را دینی خشن جلوه دهند.
فهرست منابع
نقش جهاد در گسترش اسلام در سدۀ اوّل ۹۲ ۸