۵٫"مثنوی عشقنامه” این مثنوی در کیفیت ارتباط بین عشق و روح و وحدت و قدم و حدوث و بذر و ثمره آن و بعضی حکایات و تمثیلات نظیر کتاب حدیقه است. شامل حدود هزار بیت در قالب مثنوی است و در چهار بخش حقایق ، معارف ، مواعظ و حکم گرد آمده است .
۶٫"عقلنامه” عدد ابیات این مثنوی ۲۴۲ بیت است. منظومهای است که در سبک و وزن عشقنامه در قالب مثنوی سروده شده است .
- مکاتیب:نوشتهها و نامههایی از سنایی است که به نثر فارسی نوشته شده و از آن با نام مکاتیب یارسائل سنایی یاد میشود .
۸٫"تحریمه القلم یا تجربه القلم” مثنوی بسیار کوتاهی که دارای ۲۰۲ بیت است.
۹٫"سنایی آباد” این مثنوی در صفات باری و نعت رسول و مراتب عقل و وصف ارباب قناعت و توصیفی از نی و وجد و رقص و سماع و ذکر مربی و مرید و رباط و صومعه و بحثی از توکل و صبر و شکر و توبه و ذوق و عشق و مناجات است. مثنوی سنایی آباد شامل ۵۹۶ بیت است (همان: ۳۶-۳۹).
از آثار ذکرشده سنایی ” مثنوی عشق نامه، عقل نامه، سنایی آباد و تحریم القلم” را منسوب به سنایی دانستهاند. «گذشته از این چهار منظومه که به نام سنایی شهرت یافته و حتی توسط استاد بزرگی مانند مدرس رضوی بعنوان آثار مسلم او چاپ شده ولی از او نیست، آثار دیگری نیز از قدیم به سنایی نسبت داده اند، که به هبچ وجه با کارهای سنایی تناسبی ندارند از قبیل “قریب نامه” و ” زادالسالکین” و ” بهرام و بهروز” که یا نام دیگری است برای برخی از آثار قبلی و یا از آثار منظوم متاخران است و استاد مدرس نیز آنها را در شمار آثار سنایی نپذیرفته است» (شفیعی کدکنی، ۱۳۹۱: ۱۹-۲۰).
۳-۲-۵ ویژگی شعر سنایی
چیزی که در طول تاریخ شعر فارسی، همواره موجب بزرگداشت خاطره سنایی و شعر اوست، ترکیبی است. «وی از عرفان و زبان منسجم خویش به وجود آورده است و گاه این معانی را چنان ذوب کرده و در قالب بیان خویش ریخته که تا زبان فارسی وجود دارد، هیچ کس را توانایی آن نخواهد بود که این گونه اندیشهها را به لفظی و عبارتی خوشتر از سنایی ادا کند» (همان: ۴۲)
سنایی از نخستین کسانی است که عرفان را به زبان فارسی وارد نمود و با این کار انقلاب بزرگی در ادبیات فارسی از قرن ششم به بعد ایجاد کرد. وی اولین شاعری است که افکار و اصطلاحات عرفان و گفتار مشایخ را با ذوقیات شعری آمیخته و در قالب نظم درآورده است.
سنایی در ابتدا به شیوه فرخی سیستانی، منوچهری دامغانی و مسعود سعد سلمان قصیده میسرود، اما به تدریج خود، بنیانگذار سبک نوینی در ادب پارسی گشت که وی را در زمره نخستین شاعران پارسی گوی قرار داد (همان: ۵۳)
سنایی اولین غزلسرای بزرگ تصوف است. او را بنیانگذار شعر عرفانی دانستهاند.او نخستین شاعری است که برای بیان تفکر عرفانی از شکل غزل بهره گرفت. خدمات سنایی در پیشرفت شعر صوفیانه بسیار عظیم است. اولین کسی که تعبیر عشق حقیقی و مجازی را وارد زبان شعر عاشقانه صوفیانه فارسی کرد سنایی بود. سنایی جز مثنویهای عرفانی، در سرودن قصاید زهدیه، معروف است.
هنر سنایی در سرودن غزلیات عرفانی است. وی با تلفیق نکتههای دلپذیر روحانی با اندیشههای ژرف خود غزلیات زیبایی را خلق کرده است که به لحاظ معنایی بینظیر است و حاکی از تسلط وی بر واژهها است (طغیانی، ۱۳۸۶: ۳۲-۳۳).
برخی تولد سنایی را در شعر فارسی سبکی نو در شعر میدانند. غزلیات سنایی بخاطر مضمون عاشقانهای که دارند لطیف هستند ولی شعر وی در قصیده و مثنویهایش سخت و سنگین است. گاهی غزلهایش ساده و روانند و گاهی سخت . اشعارش در عین سختی و استواری زیبایی ویژه خود را دارد، او عافی بزرگ است و اصطلاحات عرفانی را با ذوقیات شاعری آمیخته و در قالب نظم درآورده و در واقع معانی بلند عرفانی را لباس موزون پوشانده است.
دو دوره فکری سنایی سبب تفاوت در اشعارش داشته است زیرا قبل از انقلاب درونیاش وی با اوضاع جامعه خود پیش میرفت و در آن زمان مداح و مقلد محسوب میشد، اما بعد از تحول درونی، اشعارش نیز متحول شد و درونمایه انها تفکر و حکمت معنوی شد.
در شعر سنایی دو شخصیت بارز است یکی سنای مداح و مقلد است و دیگری سنایی عارف و صاحب سبک. سنایی با وارد کردن درونمایههای عرفانی ، اخلاقی و اجتماعی ، جان و روح تازهای به کالبد بی جان قصیده دمید . سنایی به جز درونمایههای عرفانی و اندرزهای اخلاقی ؛ نوعی نقد اجتماعی را نیز وارد قصیده کرد که پس از او مورد توجه شاعری مثل عبدالرزاق قرار گرفت . سنایی در حوزهی قصیدهی عرفانی نیز نوآوریهایی داشته که خاقانی در این زمینه از او تاثیر گرفته است . غزلهای عارفانه و عاشقانهی سنایی نیز راه گشای ، غزل عرفان عاشقانه بود (اسلامی ندوشن، ۱۳۸۴: ۲۵).
سنایی با سرودن مثنویهای عرفانی و مسایل خداشناسی با بیان فلسفی، همراه با پند و اندرز لابهلای آنها به اشعارش زیبایی خاصی بخشید و بسیاری از شاعران را به پیروی از خود واداشت، به طوریکه مولانا با همه بزرگی در مثنوی معنوی خود را پیرو سنایی میداند و شاهکار زیبا و بزرگ خود را در مقابل حدیقه الحقیقه یا الهینامه سنایی” ترک جوشی نیم خام” میداند:
ترک جوشی کردهام من نیم خام از حکیم غزنوی بشنو تمام
در الهی نامه گوید شرح این آن حکیم غیب و فخرالعارفین
این شعر بیانگر ارادت و احترامی است که مولانا برای سنایی است.وی که خویش را وامدارسنایی و عطارمیداند (دلیری مالوانی، ۱۳۷۶: ۲۶۰-۲۶۱).
اشعار سنایی از روانی و زیبایی خاصی بهره جسته است. از نظر او لفظ و معنی هر دو باید خوب و بیعیب باشد به عبارتی شعری ارزشمند است که با شریعت موافقت و همراهی کند. وی از اولین شاعرانی است بود که مسایل اجتماعی و عرفانی و معنوی را در قصیده رواج داد و در این کار مهارت والایی دارد، به طوریکه بسیاری از قصاید او نمونه برتر قصاید اجتماعی، عارفانه و زاهدانه است.
«اگر قصاید سنایی را ملاک قرار دهیم، سنایی در عصر خویش همان کاری را کرده است که بهار در عصر ما کرده است یعنی حال و هوای تازهای را وارد یک ساختار سنتی کرده است.قصیده پارسی قبل از سنایی به لحاظ بسیاری از مسائل ساختو صورت به اوج کمال خود رسیده بود و شاید بتوان گفت هیچ عنصر تازهای به لحاظ ساخت و صورت دیگر وارد آن نمیتوانست بشود. اما وارد کردن یک حال و هوای تازه به درون این نظام، کاری بود که بر دست سنایی با توفیق کامل انجام شد و تجربه زهد و مثل و بخش عظیمی از اندیشههای عرفانی را، او توانست داخل این ساختار ورزیده و پرشکوه کند» (شفیعی کدکنی، ۱۳۹۱: ۲۲).
سنایی اشعارش را شفای درد عاشقان میداند. «شعرش چنان جذاب و تاثیرگذار است که او را خبری از خود نمیماند. هر بیت این شعر یک جهان علم است و یک آسمان معنا دارد. سخنی برتر از سخن سنایی نمیتوان یافت و اهل دنیا تا قیامت به آن میتوانند بسنده کنند. سنایی معتقد است مخاطبش از هر نوع و طبقهای باشد، او میتواند برایش پیام داشته باشد، زیرا شعرش یک بعدی و به افراد خاصی منحصر نیست. سنایی محدودیتی برای مخاطبانش قایل نیست. گاهی برای شاهان سروده است و گاهی برای مردم عادی. همچنین دینداران، متشرعین، اخلاقگرایان و ظنزدوستان از شعر او نصیبی برمیگیرند» (نبیلو، ۱۳۸۷: ۱۷۲).
سنایی برای تبیین مفاهیم دینی و اخلاقی از قران بهره گرفته است وی همچنین از آیات و احادیث در اثار خود به خصوص حدیقه الحقیقه استفاده کرده است که به عظمت و عمق تاثیر اشعارش کمک کرده. قبل از ثنایی هیچ شاعری با این وسعت به آیات قرآن توجه نکرده بود. وی از آیه و گاهی مضمون و بخشی از آیه و ترکیبات آن در شعرش استفاده میکرده و زوایای مختلف آیه را در شعر خود میسنجیده است که این کار در اثری با حجم هزار بیت کار سادهای نیست که شامل حمد و ستایش خداوند، وصف قرآن، وصف رسول خدا، عقل، علم حکمت و افلاک میشود ودر نوع خود بینظیر است.
شفیعی کدکنی در «تازیانههای سلوک» در مورد جایگاه سنایی در تاریخ شعر فارسی میگوید: «همیشه توفیق از آن شاعرانی است که حال و هوای تازهای را وارد یکی از ساختها و صورتهای شعری میکنند، یا خود به ایجاد ساخت و صورتی نو میپردازند. سنایی از معدود شاعرانی است که توانست در قرن پنجم و ششم حال و هوای تازهای را وارد ساختار شعر فارسی کند. سنایی در تاریخ ادبیات ما نقطه عطفی است چنان که شعر را به شعر قبل از سنایی و بعد از سنایی تقسیم میکنیم که میان این دو مرحله تفاوت زیادی است. هیچ کدام از قلههای شعر فارسی حتی سعدی و مولوی چنین مقطعی را در تاریخ شعر فارسی ایجاد نکردهاند. او شاعری دوران ساز است و این ویژگی در کار حکیم سنایی، برای مورخان عرفان و شعر، از اهمیتی ویژه برخوردار است» (شفیعی کدکنی، ۱۳۹۱: ۳۲-۳۱).
سنایی با غریبسازی و آشنا زدایی از مفاهیم پُر شور غزل عاشقانه ، از شعر بی روح و سرد زاهدانه فاصله میگیرد و با دمیدن درونمایهی عارفانه به مفاهیم غزل عاشقانه ، معشوق را به مرکز فرا میخواند . شعر سنایی ، شعری توفنده و پرخاشگر است . درونمایهی بیشتر قصاید سنایی غزنوی در نکوهش دنیاداری و دنیاداران است . سنایی با زاهدان ریایی و شریعتمداران درباری و حکام ستمگر که هر کدام توجیه گر کار دیگری هستند ، بی پروا می ستیزد و از بیان حقیقت عریان که تلخ و گزنده نیز هست ، هراسی به دل راه نمیدهد. البته سنایی از عافیت طلبی و تن به هر خواری دادن مردم نیز شکایت میکند .
بخش عمده ای از درونمایه و اندیشه در قصاید سنایی بر مدار انتقادهای اجتماعی میگردد . لبهی تیز تیغ زبان سنایی در بیشتر موارد متوجه زراندوزان و حکام ظالم است . سنایی با تصویر زندگی زاهدانهی پیامبر و صحابه و تأکید بر آن در قصاید ، سعی دارد جامعه آرمانی مورد نظر خود را نشان دهد.
۳-۳ شرح احوال و آثار شلایرماخر
فردریک دانیل ارنست شلایر ماخر هرمنوتیک جدید درسال ۱۷۶۸میلادی در خانوادهای روحانی در برسلاو، که در لهستان واقع است، چشم به جهان گشود. وی فرزند یک کشیش ارتشی در سیلزیای شمالی بود، گئرش از کشیشان متعصب و طرفدار سرسخت اصلاح طلب معروف ژان کالون بود وعلاوه برآن عضو فرقهای مسیحی که مردم را به پارسامتشی و دوری از دنیا دعوت میکرد به شمار میآمد (براون، ۱۳۷۵: ۱۰۵).
هر دو پدر بزرگ او روحانی مسیحی بودند و پدر او که دارای اعتقادات محکم پاک دینی بود، او را به دانشکده الهیات موراوی ها فرستاد تا این اعتقادات در او تقویت شود. روزی پدرش به او توصیه کرد که آثار کانت را بخواند تا بتواند به لیبرال ها جواب بدهد. شلایرماخر جوان آثار کانت را خواند، اما نتایج دیگری به دست آورد، حتی علیه زمینه پاک دینی خود عکس العمل نشان داد.
شلایر ماخر در بیست سالگی در نامهای به پدرش شبهات، تردیدها و افکار خود را نسبت به برخی باورهای مسیحیت چون الوهیت عیسی(ع)، فدا شدن عیسی برای کفاره گناه آدم و… ابراز داشت.
پدر شلایر ماخر که کشیشی متعصب بود و اعتقاد و ایمان به الوهیت و فداشدن عیسی برای کفاره گناه آدم را شرط مسیحیت میدانست، فرزند خویش را از شمار برادران مسیحی خارج خواند و با او قطع رابطه کرد. شلایر ماخر در سن بیستویک سالگی با وساطتهای پروفسور شتون راوخ دوباره با پدرش ارتباط برقرار کرد (سایکس، ۱۹۸۱: ۳۰).
در سال های بعد، شلایر ماخر خود را یک موراوی سطح بالا می دانست. در این مدت در افکار او دگرگونی های زیادی پیدا نشد و او تلاش می کرد که میان تجربه دینی پاک دینی انجیلی و مسیحیت مورد قبول روشنفکران زمان خود ترکیبی ایجاد کند. شلایر ماخر برای تکمیل تحصیلات الهیاتیاش به دانشگاههای هاله و برلین رفت و پس از مدت کوتاهی به برلین آمد و به مکتب رمانتیک وارد شد.
شلایرماخر پس از مدتی به عنوان عضو یک گروه بسیار معروف از نویسندگان و شاعران رمانتیک پذیرفته شد. این گروه به مخالفت با عقاید عقل گرایانه پیروان روشنگری برخاست و بر نقش تخیل، تصور و احساس تاکید نمود. بهطوریکه این مکتب با عقاید عقلگرایانه مخالفت و بر نقش احساس، تخیل و تصور تاکید میکرد.
شلایر ماخر پس از مدت کوتاهی به یکی از برجستهترین اعضای حلقهی اولیه رمانتیک بین سالهای ۱۷۹۶ تا ۱۸۰۶ .م تبدیل شد. برلین در آن زمان کانون روشنفکران و نویسندگان بود و جنبش رمانتیسم را نیزرهبری میکرد. در حلقههایی که در آن شهر تشکیل میشد رمانتیستها گرد هم جمع میشدند و درباره هنر وفلسفه و مسایل نوین آن دوره به گفتگو میپرداختند. در این دوره شلایرماخر کتاب معروف خود درباره دین: «سخنرانی ها برای سخره گران تربیت شده» را در سال ۱۷۹۹ انتشار داد.
در همین دوره شلایر ماخر با فردریک شگل دوست شد و از وی تاثیر فراوانی پذیرفت و پس از مدت کوتاهی بعنوان استاد دانشگاه هاله شروع به کار کرد و نقش عمده ای در تاسیس دانشگاه برلن در سال ۱۸۱۰ م داشت و بعد از آن هم دانشگاه الهیات زیر تسلط او قرار گرفت.
شلایرماخر دانشجو به نظر خود می خواست برای جهان بینی خود، مبانی فلسفی خاصی را پدید آورد. برای نیل به این هدف، خود را در آثار کلاسیک یونان، به ویژه افلاطون، غرقه ساخت و نخستین اثر علمی خود را درباره اخلاق نیکوماخوس ارسطو به رشته تحریر درآورد. علاوه بر این، وی از آغاز تحصیل خود در دانشگاه هاله بیشتر به مطالعه عمیق آثار مهم ایمانوئل کانت پرداخت که از سال ۱۷۸۱ پی در پی به چاپ رسیده بود. او همچنین بیشتر آثار اولیه و تقریبا فلسفی خود را به کانت اختصاص داد. بدون تردید این امور، شک وی را نسبت به اصول اعتقادات جزمی راست کیش و سنتی لوتری تشدید کرد. در حقیقت، مطالعه آثار کانت زندگی او را شکل داد
شلایر ماخر به سبب علاقه بسیار به افلاطون ۲۸ سال از عمر خود را صرف ترجمه آثار افلاطون نمود و در معرفت شناسی خود، تا پایان عمر، پیرو کانت باقی ماند. سرانجام در اثر التهاب ریه در سال ۱۸۳۴ در ۶۶ سالگی دار فانی را وداع نمود (براون، ۱۳۷۵: ۱۰۷-۱۰۸).